انجیر با نام علمی Ficus carica L. در گروه یوسایس از تیره توت سانان قرار دارد. این تیره بیش از ۱۴۰۰ گونه و ۴۰ جنس دارد.
استان فارس ۹۰ درصد تولید انجیر خشک کشور را به خود اختصاص داده است و ۴۴ هزار هکتار انجیر دیم وجود دارد که شهرستان استهبان با بیش از ۲۳ هزار هکتار بیشترین سطح زیر کشت انجیر در کشور را به خود اختصاص داده است.
در استهبان افزون بر انجیر رقم سبز رقمهای دیگری از جمله کشکی، متی، رونو، شاه انجیر و توت سرخ نیز وجود دارند که به جز رقم سبز که تجاری است و قابلیت خشکباری دارد بقیه رقمها مصرف تازه خوری دارند.
از آنجا که باغهای انجیر دیم تنها از آب حاصل از بارشهای جوی استفاده میکنند و تغذیه خاصی در آنها انجام نمیشود، بنابراین کاهش مقدار بارندگی در سالهای پیش و در نتیجه کاهش مقدار جذب عنصرهای غذایی آسیبهای جدی بر این باغها وارد نمود است.
با شناسایی رقمها و پایههای کارآمد در جذب مادههای غذایی در شرایط تنش خشکی، میتوان از آنها در احداث باغهای جدید و در برنامههای به نژادی و تلاقیهای کنترل شده این رقمها و نژادگانها به عنوان والد مناسب استفاده نمود. در این مقاله اثر پایههای رویشی و بذری انجیر بر جذب عناصر غذایی مختلف را بررسی میکنیم.
تاثیر و نقش عناصر غذایی روی انجیر
در هر دو نوع انجیر تازهخوری و خشکباری، کیفیت میوه همبستگی زیادی با شرایط تغذیهای درخت دارد. کود نیتروژن بر فیزیولوژی درختان انجیر نقش مهمی دارد و نه تنها غلظت ترکیبهای نیتروژندار را تامین میکند، بلکه با افزایش ظرفیت فتوسنتزی، بر بیشتر شدن شیره پرورده اثر میگذارد. در رقمهای خشکباری از جمله کالیمیرنا، نیتروژن بیش از حد قدرت رویشی درخت و درنتیجه تعداد میوه را در شاخه افزایش داد ولی بر اندازه و رنگ میوه تاثیر منفی داشت.
مشخص شده که مقدار بالای منیزیم، بر و آهن برگ بر رنگ میوه اثر منفی میگذارد، نسبت پتاسیم به منیزیم+ کلسیم بر مقدار شکاف خوردگی روزنه میوه موثر است و نسبت پتاسیم به کلسیم بر درصد میوههای آفتاب سوخته اثر آشکار دارد. با افزایش مقدار پتاسیم، بر تعداد میوههای شکاف خورده افزوده و از تعداد میوههای آفتاب سوخته کاسته میشود. افزایش عنصر روی قند میوه را افزایش ولی بر بافت و رنگ میوه اثر منفی داشت.
بنابراین جذب هرکدام از این مادههای غذایی توسط پایه و انتقال به پیوندک میتواند اثر خاصی بر کمیت و کیفیت محصول داشته باشد. در شرایط تنش خشکی با کاهش پتانسیل آب خاک، قابلیت جذب آب و مادههای غذایی معدنی توسط گیاه به شدت کاهش مییابد. بنابراین اگر پایهای بتواند در شرایط تنش خشکی مقدار جذب مادههای غذایی را در سطح بالاتری نگه دارد، اثر چشمگیری در حفظ فعالیتهای رویشی و زایشی گیاه به ویژه درختان انجیر دیم خواهد داشت، چرا که پرورش بیشتر این درختان به صورت دیم و در زمینهای غیر مرغوب انجام میشود.
بررسی تاثیر پایههای رویشی و بذری انجیر بر جذب عناصر غذایی
با این که درختان انجیر به دامنه وسیعی از خاکها سازگاری خوب نشان میدهند و به ویژه به کمبود آب تحمل بسیار و به شوری تحمل متوسط دارند که آن را برای کشت در منطقههای خشک و نیمه خشک بسیار مناسب ساخته است.
بنابراین لازم است پایههای مختلف به جذب عناصر غذایی در تنش خشکی مورد بررسی قرار گیرند و پایههای مناسب انتخاب شوند.
در این بررسی با هدف استفاده از پایههای مناسب انجیر جهت تامین مادههای غذایی کافی در شرایط کشت دیم است. مادههای گیاهی مورد استفاده در این پژوهش شامل قلمههای یکساله ریشهدار شده رقمهای انجیر سیاه، شاه انجیر، متی، توسرخ و دهدز و دانهالهای دورگه حاصل از تلاقی انجیر خوراکی رقم سیاه یا بر انجیر رقم پوزدنبالی، انجیرهای خوراکی رقم سبز با بر انجیر رقمهای خرمایی و شاه انجیر با بر انجیر رقم خرمایی است.
با بررسی انجام شده مشاهده شد، افزون بر تفاوتهای موجود در تعداد، وزن، حجم و طول ریشه درون پایههای رویشی و بذری، ساختار کلی ریشه حقیقی در پایههای بذری و ریشه نابجا در پایههای رویشی نیز تفاوت اساسی دارد. الگوی جذب عنصرهای غذایی در شرایط ظرفیت مزرعه و تنش خشکی بین پایههای رویشی و بذری متفاوت بود و مقدار جذب برخی عنصرها مانند پتاسیم، نیتروژن و روی به مراتب در پایههای بذری بیشتر از رویشی بود، کارایی جذب عنصرهای غذایی در پایه رویشی رقم متی به طور کلی در هر دو شرایط رطوبتی نسبت به دیگر پایههای رویشی چشمگیرتر بود.
در پایههای بذری نیز پایه تلاقی انجیر خوراکی رقم سیاه با برانجیر رقم پوزدنبالی یک پایه کارآمد در جذب آهن و روی بود، در حالیکه پایه انجیر خوراکی رقم سبز با برانجیر رقم خرمایی برای جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم موفق تر بوده است. در شرایط تنش خشکی، این پایه نسبت به بقیه مزیتهای بیشتری دارد.
کاهش آب در خاک، همراه با دشواریهای اولیهای که در رشد و نمو گیاه و عملکرد آن ایجاد میکند. دشواریهای بعدی دیگری نیز در تغذیه معدنی آن ایجاد میکند. در گیاهان عالی انتقال مادههای غذایی از محلول خاک به سمت ریشه، بیشتر وابسته به رطوبت خاک است. به طور معمول این انتقال از ریشهها به سمت شاخهها در هنگام تنش خشکی محدود شده و کاهش مییابد.
بنابراین جذب مادههای غذایی ارتباط نزدیکی با مقدار رطوبت خاک دارد و مقدار جذب افزون بر رطوبت خاک به ویژگیهای ریخت شناسی، فیزیولوژیکی و تشریح ریشهها نیز بستگی دارد.
اندازه ریشه و ساختار آن دو عامل مهم در کارایی جذب مادههای غذایی در گیاهان هستند. ریخت شناسی و تشریح سیستم ریشههای نابجا در قلمه، با ریشه راست دانهال بذری تفاوتهای اساسی دارد و نتیجه این تغییرها میتواند یکی از دلیلهای تفاوت عمل سیستم ریشه دانهال بذری در استقرار، جذب و انتقال آب و مواد غذایی باشد.
مقدار جذب آب و مواد غذایی به شعاع پراکنش، طول و تراکم ریشه وابسته است. غلظت بالای مادههای معدنی در پهنک برگ ممکن است نتیجه جذب بیشتر ریشهها و انتقال سریع از سیستم ریشه به سمت برگها باشد. ریشه دانهال بذری تمایل بیشتری به رشد عمودی دارد در حالی که ریشههای نابجای تولید شده از ساقه تمایل بیشتری به رشد افقی دارند. رشد فعال در ریشههای عمودی در مدت طولانیتری از ریشههای افقی انجام مییابد و این ریشهها آوندچوبی ثانویه بزرگتری دارند.
تفاوتهای موجود در ساختار تشریحی ریشه، ویژگیهای ناحیه نوك ریشه و مقدار سطح تماس ریشه با خاك اثر قابل توجهی در جذب آب و مادههای غذایی در شرایط ظرفیت مزرعه و تنش خشکی دارد. مقدار سطح تماس ریشهها با خاك، به واسطه تعداد ریشههاي مویین و نیز مقدار سوبرین تولید شده در ریشهها در هنگام تنش خشکی، اثر بسزایی در مقدار جذب عناصر غذایی دارد و نژاد گیاهی مختلف در مقدار نیاز و جذب عنصرهای غذایی مانند فسفر برای تأمین رشد بهینه متفاوت هستند.
انتخاب پایه مناسب میتواند یک ابزار مدیریتی مناسب در خاكهای فقیر باشد. البته با توجه به اهمیت و کارایی هر یک از عناصر غذایی، کیفیت خاك باغ مقدارهای مادههای غذایی بستر باغ و کمبود احتمالی برخی عنصرها در خاك، میتوان از پایههای مختلف رویشی و بذری مناسب استفاده نمود.
بنابراین باتوجه به واکنش مناسب پایههای بذری در جذب مادههای غذایی در شرایط تنش و انتقال به پیوندك، استفاده از آنها در آزمایشهاي تکمیلی به منظور دستیابی به پایههای مناسب برای شرایط دیم پیشنهاد میشود.
از آنجایی که تأمین مادههای غذایی در شرایط تنش خشکی به ویژه عنصرهای پرمصرف میتواند نقش مهمی در کاهش اثرهای منفی تنش بر رشد و نمو و تولید گیاه بگذارد و با توجه به تغییرهای آب و هوایی و کاهش منبعهای آب زیرزمینی و توجه ویژه به کاشت درختان میوه به صورت دیم در زمینهای شیبدار و کم بازده، دستیابی به پایههای موفق و کارامد در جذب عنصرهای غذایی به ویژه در شرایط تنش خشکی، میتواند افق تازهای در احداث باغهای جدید انجیر دیم بگشاید و مسائل و دشواریهای مرتبط با تغذیه نامناسب باغهای انجیر دیم را تا اندازه زیادی حل نماید.
سوالات متداول درباره اثر پایههای رویشی و بذری انجیر بر جذب عناصر غذایی
۱) عناصر غذایی چه تاثیری روی انجیر دارند؟
در هر دو نوع انجیر تازهخوری و خشکباری، کیفیت میوه همبستگی زیادی با شرایط تغذیهای درخت دارد. کود نیتروژن بر فیزیولوژی درختان انجیر نقش مهمی دارد و نه تنها غلظت ترکیبهای نیتروژندار را تامین میکند، بلکه با افزایش ظرفیت فتوسنتزی، بر بیشتر شدن شیره پرورده اثر میگذارد.
مشخص شده که مقدار بالای منیزیم، بر و آهن برگ بر رنگ میوه اثر منفی میگذارد، نسبت پتاسیم به منیزیم+ کلسیم بر مقدار شکاف خوردگی روزنه میوه موثر است و نسبت پتاسیم به کلسیم بر درصد میوههای آفتاب سوخته اثر آشکار دارد. با افزایش مقدار پتاسیم، بر تعداد میوههای شکاف خورده افزوده و از تعداد میوههای آفتاب سوخته کاسته میشود. افزایش عنصر روی قند میوه را افزایش ولی بر بافت و رنگ میوه اثر منفی داشت.
بنابراین جذب هرکدام از این مادههای غذایی توسط پایه و انتقال به پیوندک میتواند اثر خاصی بر کمیت و کیفیت محصول داشته باشد.
۲) الگوی جذب عنصرهای غذایی در شرایط ظرفیت مزرعه و تنش خشکی پایههای انجیر چگونه است؟
الگوی جذب عنصرهای غذایی در شرایط ظرفیت مزرعه و تنش خشکی بین پایههای رویشی و بذری متفاوت بود و مقدار جذب برخی عنصرها مانند پتاسیم، نیتروژن و روی به مراتب در پایههای بذری بیشتر از رویشی بود، کارایی جذب عنصرهای غذایی در پایه رویشی رقم متی به طور کلی در هر دو شرایط رطوبتی نسبت به دیگر پایههای رویشی چشمگیرتر بود.
در پایههای بذری نیز پایه تلاقی انجیر خوراکی رقم سیاه با برانجیر رقم پوزدنبالی یک پایه کارآمد در جذب آهن و روی بود، در حالیکه پایه انجیر خوراکی رقم سبز با برانجیر رقم خرمایی برای جذب نیتروژن، فسفر و پتاسیم موفق تر بوده است. در شرایط تنش خشکی، این پایه نسبت به بقیه مزیتهای بیشتری دارد.