در ادامه مقاله قبلی، بیماریهای درختان میوه هسته دار را بررسی میکنیم.
شانکر سیتوسپورایی درختان میوه هسته دار
این بیماری که به آن شانکر دائمی (Perennial Cankr) نیز گفته میشود در کشورهای امریکا، کانادا، ژاپن، انگلستان، آلمان و… شیوع دارد و به درختان گیلاس، زردآلو، هلو، شلیل، آلو، گوجه و بسیاری از درختان دیگر حمله میکند.
در ایران اولین بار در سال ۱۳۲۵ اسفندیاری این بیماری را روی گیلاس در کرج گزارش کرد. بر اساس بررسیهای انجام شده روی این بیماری درختان میوه هسته دار بیشتر در باغهای استان آذربایجان شرقی و غربی، تهران، خراسان، گرگان و مازندران مخصوصا در مناطق سرد و کوهپایههای این استانها شیوع دارد. خسارت بیماری روی گیلاس در آذربایجان شرقی بیشتر از دیگر درختهای میوه هسته دار است.
نشانههای بیماری
علائم بیماری روی سرشاخهها، سیخکها، شاخههای قطور و تنه درختان (گیلاس) دیده میشود. سرشاخههای مبتلا در حالی که پوست آنها کمی چروکیده شده، خشک میشوند. از سیخکهای آلوده و جوانههای آنها انگم تراوش شده، سرانجام این قسمتها نیز میخشکند.
روی شاخههای ۲ تا ۳ ساله و قطور و تنه درختهای گیلاس مبتلا به بیماری معمولا شانکر ایجاد میشود؛ به این ترتیب که در آغاز، پوست قسمتهای مبتلا کمی تیره تر و فرورفته تر و بهتدریج اندازه آن بزرگتر و تبدیل به شانکر میشود.
در حواشی محل پیدایش شانکر معمولا انگم میزند. ترشح انگم در گیلاس کمتر از هلوست. شانکر ایجاد شده و ترشح انگم در این بیماری شبیه علائم و تظاهرات بیماری شانکر باکتریایی درختان هسته دار بر اثر Pseudomonas syringae pv. Syringae است. معمولا این دو بیماری که در مناطق مرطوب و پر باران شیوع دارند با هم اشتباه میشوند. مدتی بعد از ابتلا در سرشاخهها و تنه درختهای عفونی گیلاس، استروماهای پیکنیدزای قارچ در زیر پوست تشکیل میشوند.
عامل بیماری
قارچ مولد بیماری شانکر دائمی درختهای گیلاس، زردآلو، هلو، آلو و گوجه Cytospora persoonii است. در درختهای زردآلو .C. cincta Sacc نیز میتواند عامل بیماری باشد.
مبارزه
۱. هر اقدامی که بتواند از تضعیف و زخمی شدن درختها جلوگیری کند، در پیشگیری بیماری موثر است. تقویت درخت، رعایت اصول زراعی صحیح و مبارزه با آفات عوامل موثر در جلوگیری از ایجاد عفونت هستند.
۲. برداشتن بافتهای عفونی و فاسد پوست درخت در محل شانکرها با ابزار مناسب، قطع سرشاخههای عفونی و خشکیده و بالافاصله پانسمان محلهای زخم شاخهها و قطع سرشاخهها با خمیر مخصوص در فصل مناسب در سالم سازی درختهای مبتلا و کنترل بیماری رضایت بخش هستند.
سالم سازی درختهای آلوده یعنی حذف شانکرهای تنه و شاخه و قطع سرشاخههای آلوده و سپس پانسمان این قسمتها در کاهش بیماری خیلی موثرند، ولی برای کنترل کامل بیماری کافی نیست.
۳. برای جلوگیری از آلودگیهای جدید در فصول مختلف لازم است علاوه بر اقدامها و تیمارهای مذکور، درختهای باغ حداقل سه بار به شرح زیر سمپاشی شوند: سمپاشی اول پس از برداشت میوه و ریزش برگها در پاییز و سمپاشی دوم در اواخر پاییز و سمپاشی سوم در اوایل بهار بعد از ریزش گلبرگها.
پژمردگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار
به پژمردگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار «ورتیسیلیوز مغزسیاه»، «پژمردگی آوندی ورتیسیلیومی» و « پژمردگی آوندی» هم گفته میشود. در جهان این بیماری روی زردآلو، هلو، آلو، گیلاس، آلبالو و شلیل گزارش شده است.
علاوه بر درختان مذکور، پایههایی که معمولا برای این درختان به کار میروند نیز نسبت به پژمردگی ورتیسیلیومی حساس هستند. این پایههای حسای شامل آلوی «میروبالان» و گیلاس «محلب» هستند. در ایران این بیماری روی زردآلو در شاهرود، خوی، استانهای کرمان و سمنان؛ روی بادام در نیشابور، استان سمنان، کرمان و چهارمحال و بختیاری؛ روی گیلاس و آلبالو در استان کرمان؛ روی آلو و گوجه در گرگان و استان مازندران گزارش گردیده است.
خسارت این بیماری در باغهای زردآلوی شاهرود چشمگیر است. پژمردگی ورتیسیلیومی مهمترین علت خشکیدن درختان میوه هسته دار مخصوصا زردآلو در استانهای کرمان و سمنان به شمار میرود.
نشانههای بیماری
در درختان زردآلو و بادام، نخستین نشانه بیماری به شکل پژمردگی ناگهانی برگهای یک یا چند شاخه در اوایل تابستان بروز میکند. ابتدا برگها تیره رنگ و به سرعت چروکیده میشوند. بیشتر اوقات برگهای چروکیده روی شاخهها باقی میمانند و منظره برگ پرچمی پیدا میکنند.
نشانههای بیماری معمولا در برگهای واقع در بُن شاخهها ظاهر شده، به سرعت به سمت بالا پیشروی میکنند. درختان جوانی که به این بیماری مبتلا شوند ممکن است از پای در آیند، اما شاخههای مبتلای درختان مسن شاید باز هم سال بعد برگ بدهند. تکرار پژمردگی برگهای شاخههای مبتلا در چند سال، معمولا منجر به توقف رشد انتهایی، کم باردهی شاخهها و یا مرگ آنها میشود.
علائم این بیماری در زردآلو ابتدا به صورت پژمردگی و بعد زردی و ریزش برگهای چند شاخه شروع میشوند و سرانجام به خشکیدن شاخههای مبتلا منجر میشود و سپس به دیگر شاخهها نیز سرایت میکند. در مقطع عرضی تنه و شاخهها، آوندهای چوبی به رنگ قهوهای در میآیند.
نشانههای بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی در گیلاس ابتدا به شکل چروکیدگی برگهای یک یا چند سیخک موجود روی شاخه یک ساله بروز میکنند. درختان گیلاس مبتلا به این بیماری دچار توقف رشد میشوند؛ برگهای آنها تیره رنگ، رشدشان متوقف و میوههای آنها به طور غیرعادی کوچک میگردند. بر خلاف سایر درختان میوه هسته دار، درختان مسن گیلاس هم به این پژمردگی حساسند و ممکن است بعد از ابتلا به بیماری نتوانند خود را ترمیم کنند.
پژمردگی ورتیسیلیومی در درختان جوان هلو یک بیماری خطرناک است، ولی بعضی از ارقام هلوهای مبتلا به این بیماری به تدریج که مسن میشوند کاملا خود را ترمیم میکنند.
پژمردگی ورتیسیلیومی به انواع آلو و گوجه هم حمله میکند، ولی این گروه از درختان میوه هسته دار نسبت به سایر گروهها کمتر مبتلا میشوند. در آوندهای چوبی شاخههای مبتلای درختان میوه هسته دار رگههای قهوهای تا تیره رنگ ایجاد میشوند. این تغییر رنگ در گیلاس چندان مشخص نیست، ولی در گوجه و آلو کاملا مشخص و نمایان است.
عامل بیماری
در مورد گونه قارچی که در درختان میوه هسته دار و نیز سایر گیاهان چند ساله میزبان، پژمردگی آوندی ایجاد میکند، اختلاف نظر وجود دارد و هنوز مورد بحث است. در حال حاضر پذیرفته شده است قارچی که در میزبانهای یکساله و چندساله پژمردگی ایجاد میکند Verticillium dahlia kleb. است.
مبارزه
بهترین راه مبارزه با بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار این است که سعی کنیم نهالهای سالم درختان را در خاکهای عاری از مایه قارچ یا با جمعیت بسیار کم مایه یا در زمینهایی که قبلا در آنها باریک برگها و یا سایر گیاهان غیرمیزبان این قارچ کاشته میشده است، بکاریم.
پایههای مقاوم در برابر این بیماری شناخته نشدهاند. ضدعفونی خاک قبل از کاشت درخت، مایه قارچ را در خاک نابود میکند. تنظیم مقدار آب و کود شیمیایی در باغهای آلوده، به درختان امکان میدهد که خود را ترمیم کنند.
پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و یقه درختان میوه هسته دار
پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و یقه از بیماریهای مهم درختان میوه هسته دار است. این بیماری انتشار جهانی داشته، به همه انواع مهم این درختان خسارت وارد میسازد. پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و یقه سرانجام موجب مرگ درختان بیمار میشود.
این بیماری در ایران روی درختان گیلاس، زردآلو و بادام به ویژه درختان ۳ تا ۶ ساله آنها در استان سمنان؛ روی درختان بادام و زردآلو در شیراز؛ روی درختان زردآلو در قزوین و رامهرمز؛ روی درختان آلو در استان خراسان؛ روی درختان گیلاس در استان تهران و روی درختان بادام در استان چهارمحال و بختیاری گزارش شده است. پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و یقه بادام یکی از مهمترین عوامل زوال بادام در استان چهارمحال و بختیاری است.
نشانههای بیماری
نشانههای بیماری پوسیدگی ریشه و یقه روی اندامهای هوایی درختان میوه هسته دار در بیشتر اوقات به شکل کم رشدی و توسعه ناکافی شاخسارهها بروز میکنند. چنانچه آلودگی درختها در فصل پاییز روی دهد، نشانههای بیماری روی اندامهای هوایی درختان معمولا در بهار سال بعد ظاهر میشوند. تعداد برگهای درختان بیمار معمولا کم، اندازه آنها کوچک، رنگشان سبزرد و میوهشان نیز کوچک، پررنگ و آفتاب سوخته میشود.
به تدریج با پیشرفت بیماری،شاخسارهها و شاخههای اصلی از بالا به پایین میخشکند. درختان بیمار در بیشتر اوقات در خلال چند هفته یا چند ماه بعد از بروز نخستین نشانههای بیماری میخشکند. بعضی از مواقع نیز زوال درختهای بیمار تدریجی است و خشک شدن آنها چندین فصل رشد طول میکشد. نهالهای خزانه و درختان جوان باغ سریعتر از درختان مسن و مستقر شده، از پای در میآیند.
نشانههای اختصاصی این بیماری، پوسیدگی یقه و ریشهها هستند. در پوسیدگی یقه قسمتی از بن تنه تا سطح خاک یا بخشی از ریشه در نزدیکیهای یقه ممکن است مبتلا به پوسیدگی شود. پوست بافت آلوده یقه منهدم میشود و درجات متفاوتی از رنگ قهوهای به خود میگیرد. این تغییر رنگ ممکن است تا بافت چوبی پیشروی کند. همراه با توسعه فساد بافت، شانکر نیز در محل بافتهای فاسد ظاهر میشود که در بیشتر اوقات توأم با ترشح انگم است.
حاشیه شانکرها مشخص و واضح است به طوری که اگر بافت محل شانکر با چاقوی تیز تراشیده شود بافتهای آلوده طیفی از رنگهای قهوهای دارند که به بافتهای سالم به رنگ سفید تا سفید متمایل به سبز منتهی میشوند. پوست و استوانه مرکزی ریشههای مویی درخت مبتلا به این بیماری به رنگ قهوهای تیره تا سیاه در میآید، فاسد میشود و تعداد موی ریشهها کاهش مییابد. بافت پوست ریشههای بزرگتر هم شبیه آنچه در مورد فساد یقه گفته شد قهوهای و فاسد میشود.
عامل بیماری
درجهان گونههای مختلفی از جنس Phytophthora در پوسیدگی ریشه و یقه درختان میوه هسته دار دخالت دارند.
مبارزه
راهکارهای مبارزه با پوسیدگیهای فیتوفتورایی ریشه و یقه بر مدیریت آب خاک، مقاومت ژنتیکی پایهها و استفاده از قارچ کشها استوار است. مبارزه بیولوژیکی در آینده میتواند ثمر بخش باشد. در حال حاضر مدیریت آبیاری و انتخاب پایههای مقاوم موثرترین و اقتصادیترین راه مبارزه با این گونه بیماریهاست.
به حداقل رساندن دفعات آبیاری و طول دوره اشباع خاک از آب، به ویژه در محدوده یقه و ریشه به جلوگیری از عفونتهای فیتوفتورایی شدید که موجب مرگ درختان میشوند، کمک میکنند. غایت مطلوب آن است که باغهای میوه هسته دار در خاکهایی احداث شوند که زهکش خوبی داشته باشند.
برای اینکه رطوبت خاک در حد مطلوب باشد لازم است زمین باغ به خوبی تسطیح و تاسیسات زهکشی مناسب در آن تعبیه شود؛ درختها را باید روی مرزهای خاکی بلندتر از سطح خاک کاشت تا خروج آب خاک از اطراف تنه، یقه و ریشه آنها تسهیل شود. قطره چکانهای آبیاری و آبپاشهای آبیاری بارانی را باید در سمت و سویی تنظیم کرد که آب در زاویه محل اتصال شاخههای اصلی به تنه و اطراف یقه ریشه جمع نشود
برنامه آبیاری باید طوری تنظیم شود که در هر بار آبیاری، دوره اشباع خاک بیش از ۲۴ ساعت نباشد. درختان را باید به قدر نیاز آبیاری کرد، زیرا آبیاری زیاد خطر وقوع عفونت فیتوفتورایی را بالا میبرد.
مقاومت پایههای درختان میوه هسته دار در برابر انواع فیتوفتوراها متفاوت است. بر اساس مشاهدات صحرایی، بررسیهای انجام شده در جداسازی انواع فیتوفتوراها در آزمایشگاه و مطالعات گلخانهای، خسارت گونههای فیتوفتورا به درختان زردآلوی پیوند شده روی پایههای زردآلو یا هلوی لُوِل نسبت به درختان پیوند شده روی پایههای نیماگارد و آلوی میروبالان یا ماریانای شماره ۲۶۲۴ بیشتر است؛ یا در آلو و گوجه، خسارت به درختانی که روی پایههای هلوی لُوِل یا آلوی اهلی پیوند خوردهاند نسبت به درختانی که روی پایههای آلوی میروبالان، میروبالن شماره C۲۹ یا ماریانای شماره ۲۶۲۴ پیوند شدهاند بیشتر است.
به هنگام کاشت درختان باید دقت شود که محل اتصال پایه و پیوندک بالاتر از سطح خاک قرار گیرد، زیرا بعضی پیوندکها از جمله آلوهای تجاری در مقایسه با بعضی از پایههای آلوی میروبالان نسبت به آلودگی حساسترند.
مبارزه با پوسیدگیهای ریشه و یقه ناشی از فیتوفتورا با استفاده از قارچ کشها مشکل و در مقایسه با سایر روشها پرهزینه تر است.
پوسیدگی آرمیلاریایی درختان میوه هسته دار
گونههای مختلف درختان میوه هسته دار و بسیاری دیگر از گیاهان چوبی به پوسیدگی آرمیلاریایی ریشه مبتلا میشوند. این بیماری تقریبا در همه مناطق جهان که دارای درختان میوه هسته دارند به ویژه در باغهای احداث شده در زمینهای جنگلی شایع است.
در ایران پوسیدگی آرمیلاریایی ریشه روی آلو و هلو در اصفهان و روی گیلاس در اصفهان، کرج، مشهد و بسطام گزارش شده است.
عامل این بیماری Armillaria mellea به مفهوم وسیع آن است.
درمورد مبارزه با این بیماری باید یادآور شویم که هیچ یک از گونههای معمولی درختان میوه هسته دار در برابر Armillaria مصون نیستند، ولی حساسیت پایههای جنس Prunus نسبت به قارچ عامل بیماری متفاوت است. همچنین گونههای Prunus در مقایسه با درختان سیب و گلابی حساستر هستند.
پوسیدگی رزلینیایی درختان میوه هسته دار
پوسیدگی رزلینیایی، دامنه میزبانی وسیع دارد و ۱۷۰ گونه گیاه متعلق به ۶۳ جنس و ۳۰ تیره گیاهی از جمله درختان میوه هسته دار، دانه دار، آووکادو، مرکبات، فیجوا، زیتون، پسته، گردو، انواع تمشک، توت فرنگی، ازگیل ژاپنی، انجیر، انبه و تاک میتوانند مورد حمله این قرچ قرار گیرند.
در ایران این بیماری روی آلو در اصفهان، اسلام آباد غرب، اوین، کرج، ماهان، مشهد، شیراز و کرمان؛ روی زردآلو در اصفهان، قزوین، کرج، شیراز و استان سمنان؛ روی گیلاس در آذربایحان، اصفهان، قزوین، کرج و شیراز؛ روی هلو در اصفهان، کرج، مشهد و شیراز و روی بادام در نیشابور گزارش گردیده است.
نشانههای این بیماری روی اندامهای هوایی درختان بیمار مانند نشانههای دیگر بیماریهای ریشه است. درختان بیمار سریع یا طی چند سال از بین میروند. درختان ممکن است بلافاصله بعد از کاشت آلوده شوند، ولی نشانههای آن تا هنگام باردهی درخت ظاهر نشوند. درختانی که بیماری در آنها مزمن شده است، در سال قبل از مرگ، گل و میوه بیشتری میدهند. عامل بیماری Rosellinia necatrix است.
شانکر باکتریایی درختان میوه هسته دار
شانکر باکتریایی درختان میوه هسته دار، در کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا خسارت زیادی وارد میسازد و باعث خشک شدن نهالها و درختان جوان، کاهش محصول در درختان مسن و گاهی خشکیدن جوانهها و گلهای درختان بیمار میشود. به این بیماری «بلاست جوانه»، «بلاست شکوفه»، «خشکیدگی باکتریایی سرشاخه» و سوختگی سیخک هم گفته میشود.
در ایران نخستین بار در سال ۱۳۶۱ شانکر باکتریایی درختان زردآلو در اصفهان به وسیله بهار، مجتهدی و اخیانی گزارش و شرح داده شد. پس از آن این بیماری روی گیلاس در تهران و باغهای کشت و صنعت مغان، روی درختان زردآلو، هلو و آلبالو در منطقه کلاردشت، روی درختان زردآلو در حومه شیراز و روی درختان گیلاس، گوجه سبز و آلو در استان گیلان شناسایی، گزارش یا توصیف گردیده است.
نشانههای بیماری
بارزترین نشانه بیماری، تشکیل شانکر توأم با ترشح انگم روی تنه و شاخه است. شانکرها اغلب در محل سیخکهای آلوده به چشم میخورند و پس از ظهور از چهار طرف و بیشتر در قسمت بالا گسترش پیدا میکنند.
محل ایجاد شانکر در آغاز کمی فرورفته، رنگش قهوهای و کمی تیرهتر از بافتهای سالم اطراف است. شانکرها بیشتر در پاییز و زمستان ایجاد میشوند و در اوایل بهار کاملا مشهودند. در بهار هنگام بازشدن جوانههای درخت انگم از بافتهای اطراف شانکر ترشح شده، به سمت پایین روی پوست شاخههای درخت جریان پیدا میکند.
شانکرهایی که از اطراف آنها صمغ تراوش نمیشود اغلب نرمتر، رطوبت بافتهای آلوده آنها بیشتر و فرورفتهترند. چنانچه شانکر گرداگرد شاخه یا شاخه اصلی را فرا گیرد، برگهای قسمتی از شاخه که بالای محل شانکر قرار دارند به سمت بالا جمع شده، سپس میریزند. پس از آن شاخههای مبتلا که برگ آنها ریخته، کم رنگ و یا زرد شده، در مدت چند هفته میخشکند. چنانچه پوست محل شانکر روی شاخه و تنه را برداریم، رگههای قهوهای در بافت زیر پوست در جهت فوقاتی شانکر که نشانه پیشروی باکتریهاست دیده میشود.
آلودگی و ظهور علامت بلاست جوانهها در درختان گیلاس و زردآلو شدیدند. ابتدا فلس جوانهها آلوده و سپس تمام قسمتهای جوانهها قهوهای شده میخشکند و سطح آنها از انگم پوشیده میشوند. آلودگی و انهدام جوانهها در مرحله گلدهی درخت کاملا محسوس هستند، به گونهای که گلهای درختهای بیمار در مقایسه با گلهای درختان سالم بسیار کمترند.
در شرایط مناسب گلهای درخت به شدت آلوده میشوند. گلهای آلوده، حالت آبگز پیدا کرده، رنگشان قهوهای شده، پژمرده و خشک میشوند و روی سیخکها آویزان باقی میمانند. آلودگی ممکن است از محل گلهای خشکیده به سیخکها سرایت کند و بلاست سیخکها را به وجود آورد.
روی برگهای آلوده، لکههای آبگز به قطر ۱ تا ۳ میلیمتر ظاهر میشوند. به تدریج که لکهها بزرگتر میشود رنگشان قهوهاس شده، سرانجام، بافت برگ در محل لکهها خشک و شکننده میشود و میریزد و برگها حالت غربالی یا پارگی پیدا میکنند.
روی میوههای آلوده لکههای قهوهای تیره و فرورفته به اندازه ۲ تا ۳ میلیمتر ظاهر میشوند که ممکن است با صمغ توأم باشند. بافتهای زیر لکههای میوه به رنگ قهوهای یا تیره در میآیند و اسفنجی میشوند.
عامل بیماری
عامل بیماری شانکر باکتریایی درختان میوه هسته دار Pseudomonas syringae pv. Syringae نام دارد.
مبارزه
1. شانکر باکتریایی وقتی در باغی شیوع پیدا کرد کنترل آن بسیار مشکل است، لذا همه سعی باغدار باید متوجه جلوگیری از آلودگی درختهای باغ باشد. بنابراین هنگام احداث باغهای جدید یا واکاری در باغهای قدیمی حتما باید از نهالهای سالم و عاری از این بیماری استفاده شسود.
2. در باغهای آلوده به این بیماری به شرح زیر عمل شود:
– حتی الامکان هرس درختان و قطع شاخههای خشکیده، زیادی و مرتفع بعد از دوره یخبندان انجام شود.
– کلیه درختان بیمار چهار بار سمپاشی شوند. دفعه اول: موقع ریزش برگهای درختان در پاییز، دفعه دوم: اواخر زمستان تا اوایل بهار پیش از شکفتن جوانهها و قبل از بازشدن گلها، دفعه سوم: بعد از ریزش کامل گلبرگها و دفعه چهارم: بعد از تشکیل میوهها.
شانکر کفکی بادام
این بیماری نخستین بار در بعضی از مناطق بادام خیز استان آذربایجان شرقی مشاهده شد. درصد درختان مبتلا به این بیماری حدود ۱ درصد بر آورد شده. بیماری مذکور از سال ۱۳۶۸ با افزایش سطح زیر کشت باغها و رواج ارقام بادام دیرگل اصلاح شده در برخی از مناطق آذربایجان شرقی ظهور کرد.
نشانههای بیماری
روی تنه، معمولا نزدیک محل انشعاب شاخههای اصلی یا روی شاخهها، شانکرهایی ایجاد شده و بافتهای محل قهوهای تا قهوهای تیره میشوند. از محل شانکرها شیرابه فراوان تراوش میشود.
این ترشحات در آغاز رقیق، شیری یا صورتی رنگ هستند که به تدریج حالت تخمیری در آن ظاهر و کف آلود میشود و بوی ترشیدگی و تخمیر از آن شیرابه به مشام میرسد. بعد از مدتی شیرابه کف آلود با بوی تخمیر، در مجاورت هوا سفت و رنگ آن متمایل به قرمز میشود. با پیشرفت بیماری شاخههای بالای محل ظهور شانکرها خشک میشوند.
هر چند شواهد، مؤید باکتریایی بودن این بیماری هستند، لیکن تاکنون در ایران از نمونههای این بیماری، باکتری یا بیمارگر دیگری جدا نشده و سبب شناسی شانکر کفکی بادام در ایران ناشناخته مانده است. شانکر کفکی بادام از کالیفرنیا نیز گزارش شده است.
زردی فیتوپلاسمایی و جاروک هلو
زردی فیتوپلاسمایی نخستین بار از باغهای هلوی استان کردستان گزارش شد.
نشانههای این بیماری به گونههای مختلف: زردی براق سراسری برگها در فصل رشد و قرمز شدن آنها در اواخر فصل، ریز شدن شکوفهها، بدشکلی میوهها، کاهش شدید محصول و زوال تدریجی درختان بروز میکنند.
در ایران عامل این بیماری نوعی فیتوپلاسم تشخیص داده شده است. براساس مطالعات انجام شده در خارج عامل انتقال بیماری ، زنجرک آلو است و بیماری با پیوندک آلوده و زنجرک مذکور انتقال مییابد. از زمام وقوع عفونت تا ظهور علائم در باغ حداکثر سه سال زمان نیاز است.
برای جلوگیری از اشاعه این بیماری، ریشه کنی درختان بیمار توصیه شده است.
در باغهای مذکور، جاروک هلو هم مشاهده شده است که تصور میشود عامل آن ماهیت فیتوپلاسمایی داشته باشد. وجود جاروک بادام هم در ایران و لبنانبه اثبات رسیده، برایز کشورهای بادام خیز جهان تهدیدی جدی به شمار میرود.
برگ پیسهای گیلاس
گاهی این بیماری را به برگ پیسهای شدید (تیپ روگوز) و برگ پیسهای خفیف (تسیپ ملایم) تقسیم میکنند. بیماری ویروسی برگ پیسهای گیلاس، نخستین بار در سال ۱۹۲۰ در اُرگون و بعد در کالیفرنیا و بعضی از مناطق دیگر میوه خیز ایالات متحده امریکا گزارش شد.
در ایران مرحوم منوچهری نوعی بیماری ویروسی را روی گیلاس در سعیدآباد شهریار مشاهده و گزارش کرده است. نام برده مینویسد: محتمل است این بیماری برگ پیسهای باشد. برگهای درختان بیمار، دندانههای کناری برگ عمیق تر شده، برگها دچار بدشکلی و موزائیکی میشوند.
این بیماری در بیشتر باغهای گیلاس منطقه کوهستانی شهرستانک و بعضی از باغهای گیلاس شهریار شیوع دارد. در خارج برگ پیسهای در هلو، زردآلو و گیلاسهای زینتی نیز مشاهده شده است.
نشانههای بیماری
بارزترین علائم برگ پیسهای گیلاس، ظهور لکههای سبزرد متمایل به سفید در بین رگبرگهای درجه دوم و بدشکلی برگها به ویژه برگهای انتهایی سرشاخهها هستند. در مواردی که بیماری شدید باشد، در برگهای مبتلا حالت تاولی و پفکی، پارگی لبه برگها و غربالی هم بروز کرده، اندازه برگها کوچکتر میشوند.
نشانههای مذکور بسته به نژادهای ویروس و رقم درختع تغییر میکنند. میوههای درختان به شدت آلوده، کوچکتر از اندازه طبیعی، دیررس و کم طعم میشوند.
درختان مبتلا به بیماری برگ پیسهای گیلاس تا چند سال محصول اقتصادی میدهند. این درختها به دلیل کاهش رشد سرشاخهها و کوتاهی میانگره های آنها سرانجام برگهای شاخههایشان حالت وردمانی (رزت) پیدا میکنند.
نشانههای تیپ بیماری در بهار روی سرشاخههای درخت به وضوح عیان هستند، ولی دمای بالا در تابستان موجب سرکوب بیماری میشود و لذا ممکن است در تابستان علائم بارز بیماری در برگها دیده نشود.
مبارزه
مطالعات به عمل آمده در نهالستانهای شهریار نشان میدهند که این بیماری بیشتر با پیوندک آلوده به ویروس، به نهالهای پیوندی منتقل میگردد و انتشار بیماری در مناطق مختلف از راه استفاده از نهالهای بیمار است.
لذا برای کنترل بیماری استفاده از نهالهای سالم و عاری از بیماری و استفاده نکردن از پیوندک درختان مبتلا به برگ پیسهای گیلاس توصیه میشود.
چنانچه برگ پیسهای گیلاس در منطقهای شدت داشته باشد، انهدام درختان بیماری که دیگر محصول آنها اقتصادی نباشد توصیه میگردد. در این مناطق اگر نهالها و درختان گیلاس از ارقام حساس – مانند ارقام بینگ، ناپلئون و سیاه مشهد – وجود داشته باشند به محض بروز نشانههای بیماری روی آنها در هر مرحلهای که باشند باید آنها را منهدم کرد.
سوالات متداول درباره بیماری درختان میوه هسته دار
۱) نشانه بیماری شانکر باکتریایی درختان میوه هسته دار چیست؟
بارزترین نشانه بیماری، تشکیل شانکر توأم با ترشح انگم روی تنه و شاخه است. شانکرها اغلب در محل سیخکهای آلوده به چشم میخورند و پس از ظهور از چهار طرف و بیشتر در قسمت بالا گسترش پیدا میکنند.
محل ایجاد شانکر در آغاز کمی فرورفته، رنگش قهوهای و کمی تیرهتر از بافتهای سالم اطراف است. شانکرها بیشتر در پاییز و زمستان ایجاد میشوند و در اوایل بهار کاملا مشهودند. در بهار هنگام بازشدن جوانههای درخت انگم از بافتهای اطراف شانکر ترشح شده، به سمت پایین روی پوست شاخههای درخت جریان پیدا میکند.
روی برگهای آلوده، لکههای آبگز به قطر ۱ تا ۳ میلیمتر ظاهر میشوند. به تدریج که لکهها بزرگتر میشود رنگشان قهوهاس شده، سرانجام، بافت برگ در محل لکهها خشک و شکننده میشود و میریزد و برگها حالت غربالی یا پارگی پیدا میکنند.
روی میوههای آلوده لکههای قهوهای تیره و فرورفته به اندازه ۲ تا ۳ میلیمتر ظاهر میشوند که ممکن است با صمغ توأم باشند. بافتهای زیر لکههای میوه به رنگ قهوهای یا تیره در میآیند و اسفنجی میشوند.
۲) علائم شانکر کفکی بادام چیست؟
روی تنه، معمولا نزدیک محل انشعاب شاخههای اصلی یا روی شاخهها، شانکرهایی ایجاد شده و بافتهای محل قهوهای تا قهوهای تیره میشوند. از محل شانکرها شیرابه فراوان تراوش میشود.
این ترشحات در آغاز رقیق، شیری یا صورتی رنگ هستند که به تدریج حالت تخمیری در آن ظاهر و کف آلود میشود و بوی ترشیدگی و تخمیر از آن شیرابه به مشام میرسد. بعد از مدتی شیرابه کف آلود با بوی تخمیر، در مجاورت هوا سفت و رنگ آن متمایل به قرمز میشود. با پیشرفت بیماری شاخههای بالای محل ظهور شانکرها خشک میشوند.
۳) چگونه میتوان بیماری پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه و یقه را کنترل کرد؟
راهکارهای مبارزه با پوسیدگیهای فیتوفتورایی ریشه و یقه بر مدیریت آب خاک، مقاومت ژنتیکی پایهها و استفاده از قارچ کشها استوار است. مبارزه بیولوژیکی در آینده میتواند ثمر بخش باشد. در حال حاضر مدیریت آبیاری و انتخاب پایههای مقاوم موثرترین و اقتصادیترین راه مبارزه با این گونه بیماریهاست.
به حداقل رساندن دفعات آبیاری و طول دوره اشباع خاک از آب، به ویژه در محدوده یقه و ریشه به جلوگیری از عفونتهای فیتوفتورایی شدید که موجب مرگ درختان میشوند، کمک میکنند. غایت مطلوب آن است که باغهای میوه هسته دار در خاکهایی احداث شوند که زهکش خوبی داشته باشند.
مقاومت پایههای درختان میوه هسته دار در برابر انواع فیتوفتوراها متفاوت است.به هنگام کاشت درختان باید دقت شود که محل اتصال پایه و پیوندک بالاتر از سطح خاک قرار گیرد، زیرا بعضی پیوندکها از جمله آلوهای تجاری در مقایسه با بعضی از پایههای آلوی میروبالان نسبت به آلودگی حساسترند. مبارزه با پوسیدگیهای ریشه و یقه ناشی از فیتوفتورا با استفاده از قارچ کشها مشکل و در مقایسه با سایر روشها پرهزینه تر است.
منبع: اشکان، محمد(1390)، بیماریهای مهم درختان میوه در ایران.